کافه شعر

شعر بنوشید
چهارشنبه, ۱۹ مهر ۱۳۹۶، ۱۰:۰۱ ب.ظ

کافه شعر

تنها که میشوم به تو و آرزو هایم فکر میکنم، به کافه شعر به آرزو هایی که روزگار نخواست محقق شوند، پاییز شروع شده و دوباره فصل پرکاری شعر شده و دلم اضافه کاری میخواهد، باید برای نوشتن این سطر ها تاوان بزرگی میدادم که زمانه زحمتش را کشید ، باید برای نبودنت برنامه ریزی دقیقی بکنم! باید از تک تک ثانیه های نداشتنت استفاده کنم! نبودنت تاوانی بود که شاعر شدنم حاصلش باشد...

این خیابان های فرسوده را هر چند بار تنهایی گز کنم و قدم بزنم، انگار تمام نمی شوند، اینجا بدون تو نه سر دارد و نه ته، شهر بدون تو از قواره افتاده، باید برای شهر فکری کرد، باید کسی را شهردار کنند که بیشتر از همه عاشق تو بوده؛ مگر از پس این خیابان های خاکی بن بست بر بیاید! ستاد بحران باید آماده باران های پاییزی باشد، حالا که نیستی، نمیشود پاییز را دست کم گرفت؛ اینجا تمام سیگار های شهر به یاد تو دود می شوند و تمام غزل های عاشقانه اش برای چشم های تو گفته میشود! باید فکری به حال این شهر بدون تو کرد...



نوشته شده توسط منتظر بارون
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

کافه شعر

شعر بنوشید

بایگانی
آخرین مطالب

کافه شعر

چهارشنبه, ۱۹ مهر ۱۳۹۶، ۱۰:۰۱ ب.ظ

تنها که میشوم به تو و آرزو هایم فکر میکنم، به کافه شعر به آرزو هایی که روزگار نخواست محقق شوند، پاییز شروع شده و دوباره فصل پرکاری شعر شده و دلم اضافه کاری میخواهد، باید برای نوشتن این سطر ها تاوان بزرگی میدادم که زمانه زحمتش را کشید ، باید برای نبودنت برنامه ریزی دقیقی بکنم! باید از تک تک ثانیه های نداشتنت استفاده کنم! نبودنت تاوانی بود که شاعر شدنم حاصلش باشد...

این خیابان های فرسوده را هر چند بار تنهایی گز کنم و قدم بزنم، انگار تمام نمی شوند، اینجا بدون تو نه سر دارد و نه ته، شهر بدون تو از قواره افتاده، باید برای شهر فکری کرد، باید کسی را شهردار کنند که بیشتر از همه عاشق تو بوده؛ مگر از پس این خیابان های خاکی بن بست بر بیاید! ستاد بحران باید آماده باران های پاییزی باشد، حالا که نیستی، نمیشود پاییز را دست کم گرفت؛ اینجا تمام سیگار های شهر به یاد تو دود می شوند و تمام غزل های عاشقانه اش برای چشم های تو گفته میشود! باید فکری به حال این شهر بدون تو کرد...

موافقین ۶ مخالفین ۰ ۹۶/۰۷/۱۹
منتظر بارون

نظرات  (۳)

۱۹ مهر ۹۶ ، ۲۲:۲۵ معصـ ـومه
توصیف صمیمی ای بود.
پاسخ:
سلام ممنون
۱۹ مهر ۹۶ ، ۲۳:۲۹ حصار آسمان
نوشته زیبایی بود
و البته عمق فاجعه رو هنوز نشون نداده
توصیف اندکی بود از روزگار نبودن ها
پاسخ:
عمق فاجعه اینجا توی قلب منه! منتها درد نوشتنی نیست، داشتنیه!
۲۰ مهر ۹۶ ، ۰۰:۴۳ حصار آسمان
قلبتون در آرامش

درک میکنم. درد کشیده ام
پاسخ:
ممنون، زندگی دو رو داره اما برای من هر دو روش دو روی یه سکه بوده!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">